نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

جیگرمادوتا

خالق همه!!!!

پسر کوچولو به مادر خود گفت:مادر داری به کجا می روی؟ مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است.این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم،خیلی زود برمیگردم. اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود. و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد…. حدود نیم ساعت بعد مادرش با عصبانیت به خانه برگشت. پسر به مادرش گفت:مادر چرا چهره ی پریشانی داری؟ آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟… مادر با لحنی از خستگی و عصبانیت گفت:من و جمعیت زیادی از مردم بسیار منتظر ماندیم اما به ما خبر رساندند که او نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است...
4 دی 1390

خالق همه!!!!

پسر کوچولو به مادر خود گفت:مادر داری به کجا می روی؟ مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است.این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم،خیلی زود برمیگردم. اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود. و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد…. حدود نیم ساعت بعد مادرش با عصبانیت به خانه برگشت. پسر به مادرش گفت:مادر چرا چهره ی پریشانی داری؟ آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟… مادر با لحنی از خستگی و عصبانیت گفت:من و جمعیت زیادی از مردم بسیار منتظر ماندیم اما به ما خبر رساندند که او نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است...
4 دی 1390

خالق همه!!!!

پسر کوچولو به مادر خود گفت:مادر داری به کجا می روی؟ مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است.این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم،خیلی زود برمیگردم. اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود. و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد…. حدود نیم ساعت بعد مادرش با عصبانیت به خانه برگشت. پسر به مادرش گفت:مادر چرا چهره ی پریشانی داری؟ آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟… مادر با لحنی از خستگی و عصبانیت گفت:من و جمعیت زیادی از مردم بسیار منتظر ماندیم اما به ما خبر رساندند که او نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است...
4 دی 1390

سلام مامانم!!!

عسل مامان سلام قربونت بشم!!!تازه فهمیدم خیلی استرس دارم که همین جلوی اومدن شمانازنینم رو میگیره!!مامانی چندروزه به خودم وباباییی قول دادم دیگه استرس نداشته باشم وفقط به خدای بزرگ توکل کنم!خیلی دوست دارم عشق مامان!!!ماچچچچچچچچچچچچچ!!!!!
4 دی 1390

سلام مامانم!!!

عسل مامان سلام قربونت بشم!!!تازه فهمیدم خیلی استرس دارم که همین جلوی اومدن شمانازنینم رو میگیره!!مامانی چندروزه به خودم وباباییی قول دادم دیگه استرس نداشته باشم وفقط به خدای بزرگ توکل کنم!خیلی دوست دارم عشق مامان!!!ماچچچچچچچچچچچچچ!!!!!
4 دی 1390

سلام مامانم!!!

عسل مامان سلام قربونت بشم!!!تازه فهمیدم خیلی استرس دارم که همین جلوی اومدن شمانازنینم رو میگیره!!مامانی چندروزه به خودم وباباییی قول دادم دیگه استرس نداشته باشم وفقط به خدای بزرگ توکل کنم!خیلی دوست دارم عشق مامان!!!ماچچچچچچچچچچچچچ!!!!!
4 دی 1390

سلام مامانم!!!

عسل مامان سلام قربونت بشم!!!تازه فهمیدم خیلی استرس دارم که همین جلوی اومدن شمانازنینم رو میگیره!!مامانی چندروزه به خودم وباباییی قول دادم دیگه استرس نداشته باشم وفقط به خدای بزرگ توکل کنم!خیلی دوست دارم عشق مامان!!!ماچچچچچچچچچچچچچ!!!!!
4 دی 1390